اعتراف راننده تاکسی به آتش زدن جسد دوستش
تاریخ انتشار: ۲۳ اسفند ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۵۸۸۵۸۴
مرد میانسال که متهم است جسد دوستش را به آتش کشیده در حالی منکر قتل او شد که تحقیقات کارآگاهان برای روشن شدن زوایای پنهان این جنایت ادامه دارد.
به گزارش ایران، شهریور امسال زن میانسالی با پلیس تماس گرفت و از ناپدید شدن برادر ۵۰ سالهاش خبر داد و گفت: برادرم مهران، ۲۰ سال قبل به خاطر اختلافاتی که با همسرش داشت، جدا از او و دخترش زندگی میکرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با شکایت زن میانسال، به دستور بازپرس حبیب الله صادقی، تحقیقات در رابطه با یافتن مرد میانسال آغاز شد. در تحقیقات ابتدایی، کارآگاهان اداره چهارم پلیس آگاهی پایتخت دریافتند مهران مدتی است با مرد میانسالی به نام فریبرز آشنا و طبق تحقیقات آخرین بار با او دیده شده است.
خانواده مهران مدعی شدند وی آخرین بار گفته بود که فریبرز اسناد و مدارک خانه و دو خودرواش را برداشته و او میخواسته با فریبرز صحبت و او را راضی کند تا بدون شکایت مدارک را پس بدهد.
بدین ترتیب با کنار هم قرار دادن مدارک و شواهد موجود، ردپای فریبرز در این پرونده محرز و به دستور بازپرس جنایی وی بازداشت شد.
اظهارات متناقضفریبرز زمانی که مقابل بازپرس جنایی قرار گرفت، گفت: حدود ۵ سال قبل با مهران آشنا شدم، او دو خودروی تاکسی داشت و من برایش کار میکردم. از آنجایی که مدتی بود خودش نمیتوانست با تاکسی کار کند از من خواست با خودرواش کار کنم و برای تمدید مجوز تاکسیرانیاش هم باهم میرفتیم تا مشکلی برایش رخ ندهد. بعد از مدتی هم دوستانه یکی از تاکسیهایش را به من داد. روز حادثه مهران را سوار کردم تا با هم صحبت کنیم. بعد هم او را مقابل خانه خواهرش پیاده کردم و دیگر خبری از او ندارم.
اظهارات ضد و نقیض مرد میانسال و مدارکی که در تحقیقات به دست آمده نشان میداد که فریبرز حقیقت را نمیگوید و از سرنوشت مهران باخبر است، بنابراین به دستور بازپرس جنایی فریبرز در اختیار کارآگاهان اداره چهارم قرار داده شد.
ادعای عجیبدر ادامه تحقیقات فریبرز ادعای جدیدی را مطرح کرد: روز حادثه مهران را سوار خودرو کردم و با هم به سمت حسن آباد رفتیم تا در مورد اختلاف حسابی که پیش آمده بود صحبت کنیم.
او ادامه داد: هوا رو به تاریکی رفته بود که ناگهان حال مهران بد شد خودش قرصی را که همراه داشت خورد، اما حالش بدتر شد و من که ترسیده بودم خودرو را در کنار خرابهای نگه داشتم و مهران را از ماشین پیاده کرده و آنجا را ترک کردم. بعد از نیم ساعت عذاب وجدان به سراغم آمد و با خودم گفتم نکند بلایی سرش بیاید؛ بنابراین برگشتم، با اینکه نیم ساعت بیشتر نگذشته بود، اما وقتی به سراغ مهران رفتم، با جسد سوخته او روبهرو شدم و از ترس فرار کردم.
با اظهارات فریبرز مأموران راهی محلی شدند که مدعی بود جسد را آنجا رها کرده، اما هیچ اثری از او به دست نیامد؛ بنابراین از فریبرز بار دیگر تحقیق شد که این بار گفت: روز حادثه با مهران برای تسویهحساب مالی به سمت حسنآباد رفتیم. اما بین راه باهم دعوا کردیم که ناگهان حال مهران بد شد سپس او قرصهایی را که به همراه داشت، خورد، اما حالش بدتر شد و دقایقی بعد هم فوت کرد. من که ترسیده بودم، به خاطر اینکه مرگش به گردن من نیفتد، جسدش را آتش زدم. بعد جنازه را داخل خودرو گذاشته به سمت پرند رفتم و زیر پل پرند گودالی حفر و جسد را داخل آن دفن کردم.
با اعترافات متهم، کارآگاهان اداره چهارم راهی پرند شده و جسد سوخته مهران را در حالی که سر نداشت، کشف کردند.
با اینکه احتمال میرود وی همچنان سعی در پنهان کردن بعضی حقایق دارد، تحقیقات از متهم در رابطه با این جنایت به دستور بازپرس شعبه هشتم دادسرای امور جنایی تهران ادامه دارد.
منبع: فرارو
کلیدواژه: دستور بازپرس مرد میانسال
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۵۸۸۵۸۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پدر مهران غفوریان، ساواکی نبود (+عکس)
به گزارش صدای ایران،مهدی غفوریان، برادر مهران غفوریان در واکنش به انتشار ویدیویی یک عضو سابق ساواک به نام پدر آنها گفت: ایشان را نمیشناسم و پدر من نیست. پدر من ناخدا یکم کمیسر دریایی خسرو غفوریان بود.